محل تبلیغات شما
زمین زیر پاها می رفت آسمان با ابر هم داستان یک دسته میخک عاشق هسته یِ تپنده یِ پنهان درویش پرده اش می گرداند هر پرده داستانی می خواند پیمان بسته پرده ی آخر چرخی آنچه من خواهم راند نمی ماندم از گنجیدن چو بید زیر بارش های باد شاخه زیر نور می رقصید لانه جوجه از تخم‌ می زاد دوش دیدم تند رودی روشن مسرور به‌ دریا ره می برد می دیدم از دور دریا را موج بود که به ساحل می خورد شب به سپیدهِ درود می گفت برای‌ شادباش ِ نوروز آواز سر می داد بلبل میخک باز شو، باشو، امروز

زمین زیر پاها می رفت // تاریخ ثبت سرایش: بیست و دوم اردیبهشت ۱۳۹۹/ ساعت ۲۲:۵۴

مرغ غزل خوان // تاریخ ثبت سرایش: سوم اردیبهشت ۱۳۹۹

بیدار نمی شدم از تاریکی // تاریخ ثبت سرایش: سی و یکم فروردین ۱۳۹۹

پرده ,میخک ,یِ ,زمین ,دریا ,رفت ,زمین زیر ,پاها می ,می رفت ,زیر پاها ,بود که

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها